مهدیه زهرا جانمهدیه زهرا جان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره
فاطمه حسنا جانفاطمه حسنا جان، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
ریحانه نورا جانریحانه نورا جان، تا این لحظه: 5 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

فرشته کوچولوهای آسمونی لحظات ناب زندگی عشقای مامان و بابا

روز ماااااااااادر

مهدیه زهرای خوشگل امروز دوباره برخودم بالیدم که خدا منو برای مقام مادری لایق دونست و یه فرشته کوچولوی آسمونی بهم عطا کرد خدایا به همین روز عزیز قسمت میدم که هیچ فرشته ای رو در حسرت مادر بودن نذار   اول رفتیم خونه عزیز جون و هدیشو دادیم فرداش هم باباجون ما رو برد رستوران و بعدش اومدیم و چون کیک داشتیم تو شمع فوت کردی و کلی ذوق کردی(چون بهت گفتم تولد حضرت زهراست اسم تو هم زهراست،فکر میکردی تولدته،بعدشم میگفتی اسم من مهدیه زهرا زهرا،رو زهراش تاکید میکردی) بعدش جیغ جیغ که هدیه ی من ما هم چون اسمت (هم مهدیه هم زهرا)اسم حضرت زهراست برات هدیه خریدیم(وسایل دکتری،دوربین و ساعت که همشم خیلیییییییییییییییی خوشگل بود)   تو ...
11 ارديبهشت 1392

مهدیه زهرا و حضرت زهرا(س) و مهدیه ها

  مهدیه زهرای نازنین مامان ایام فاطمیه شد و دوباره توفیقی شد که بیشتر به سمت ائمه بریم چند شب رفتیم مسجد،چند جای مختلف اول اینکه همه غر میزدن چرا بچت نمیجوشه و...(جدا از اینکه ارثیه و دلش نمیخواد و....) با همه مخصوصا بچه ها زود دوست میشدی شب اول با یه دختره 5 ساله اینا دوست شدی،ازت پرسیدم اسمش چی بود؟ گفتی مهتیه(مهدیه) دیدم مامانش صداش کرد و فهمیدم درست میگی ولی مامان فدات شه،تو که اسمتو به اونا میگفتی متوجه نمیشدن چی میگی شب دوم بایه دختر 4 ساله اینا دوست شدی که خیلییییییییییییی مهربون بود و دستتو گرفته بود گفتم اسمش چی بود؟گفتی مهدیه فکر کردم متوجه نشدی اسمش چیه و به هوای دختر دیروزی میگی مهدیه،دیدم مامانش صداش ک...
25 فروردين 1392

سال 92

مهدیه زهرای عزیزم امسال سال تحویل رو رفتیم مقبره الشهدا که به برکت خون شهدا و عظمتشون و محبوب بودنشون پیش خدا سال خوبی داشته باشیم(که من یقین دارم امسال سال خوبیه) ومن کلی حاجت داشتم که.......... و امیدوارم انشاالله براورده بشه همششششششششش بعدش رفتیم خونه باباجون اینا و عیدی و بخور بخور و..... سفره هفت سین مال ما نیست و سلیقه زنعموی عزیزمه،به سرقت بردیمش       گفته بودم یدفغه زبون باز کردی،تو عید دیگه خیلییییییییییییی مشهود بود به من میگییییییییی مامان زهراااااااااااا همه دلشون میره،حالا حال منو داشته باشششششششششششش از قبل از بچه دار بودن عاشق این بودم که میدیدم بچه ها اسم مامانشونو بعد مامان میگن،خدا ه...
15 فروردين 1392

پسر عموی مهدیه زهرا

مهدیه زهرای مامان امروز یعنی 23 اسفند پسر عموی کوچولوی تو به دنیا اومد،داداش ضحی به اسم امیر حسین البته زود به دنیا اومد(تو ماه هشت) با وزن 1.5 ولی الحمدلله حالش خوبه ولی باید تا یک هفته تو بیمارستان بمونه مامانش خیلیییییییییییییییییییییییی گریه کرد و نگران بود که برا بچش اتفاقی نیوفته ولی ما مطمئن بودیم که چیزی نمیشه دقیقا 2 سال و یک ماه از تو کوچکتره،آخرشم صبر نکرد تا سال 92 و آخر 91 اومد جوجه چون فقط باباش میتونه بره پیشش هیچ عکسی ازش نداریم و تو اولین فرصت عکس میذاریم انشاالله مبارک باشه،بعد مادر و پدرش به ضحی و بعد به تو که انقدر عاشق نی نی هستی تبریک میگم دختر قشنگم ...
23 اسفند 1391

عشقم،فرشته کوچولوی دو ساله

مهدیه زهرای مامان امروز 21 بهمن رفتیم مقبره الشهدا و با نور افشانی الله اکبر گفتیم، یاد دو سال پیش بخیر که به مصلی رسیدیم و همزمان رادیو داشت الله اکبر میگفت و من فکر میکردم همون شب میای تو بغلم،که قسمت دو روز بعد بود یادشششششششششششششششششششششششش بخیییییییییییییییییییییییییییییییییییر آه خلاصه تو هم کلی ذوق که میخوایم بریم ابر بگیم،ولیییییییییییییییی از صدای نور افشانی و فشفشه ها ترسیده بودی و بابایی بردت دورتر!!!!!!!!!!!!   فرداش گفتیم میریم مرگ بر آمریکا بگیم،تو هم میگفتی مر بر .... ازت سفارشی فیلم برداری هم کردن،فیلم بردار به بابایی گفت وایستا،بعد دوربینشو تنظیم کرد و اشاره کرد که حرکت کن و بابایی با کالسکه اومد جلو و دورب...
23 بهمن 1391

سالروز امامت امام زمان و زندگی ما

  دعا میکنم غرق باران شوی چو بوی خوش یاس و ریحان شوی چو یاران مهدی شمارش کنند دعا میکنم جزء یاران شوی   اما شما: دعا کن منم غرق باران شوم غبار کف پای یاران شوم چو یاران مهدی شمارش کنند نگاهی به این قطره باران کنند     مهدیه زهرای قشنگم عشق مامان امروز سالروز به امامت رسیدن امام زمان(عج)است و دو مناسبت مهم زندگی ما پنجمین سالگرد ازدواج من و بابایی و دومین سالگرد پا گذاشتن فرشته کوچولوی آسمونی ما به زمین مبارکت باشه عزیز دلم و مبارکمون باشه   انشاالله تا آخر آخر همه زندگیمون با کمک و عنایت خودشون متصل به امام زمان(عج) و ائمه(ع) باشه. الهی ...
2 بهمن 1391

محرم و حسرت همایش شیرخوارگان

مهدیه زهرای نازنینم عزیز دل مامانی دوباره محرم اومد و غم بزرگی رو دل بچه شیعه ها نشسته والبته احساس بالندگی به خود و اماممون امسال محرم بدی نداشتیم،میرفتیم تو هیئت،موقع روضه ازم دستمال میخواستی و مثلا گریه میکردی،موقع سینه زنی سینه میزدی،موقع دعا دستای کوچولو و فرشته ایتو میاوردی بالا و خلاصه بد جور دلبری میکردی منم از خدا و امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) میخواستم این دستای کوچولو رو که بالا اومده تا ابد رها نکنن.انشاالله تا شب هشتم،بعدش حتی روز عاشورا هم نتونستیم به مراسم امام حسین(ع) بریم چرا که احتمالا اون شب شما چشم خوردی،شایدم سردی هوا باعث شد که مریض بشی فرداش قرار بود بریم همایش شیرخوارگان حسینی ولی تو تا خود صبح تو ت...
10 آذر 1391

آتلیه

سلام ما بالاخره رفتیم آتلیه هرچند که مهدیه زهرا خانوم چسبیده بود به من و باباییش و نمیرفت تو دکور بشینه و عکس بندازه،اونا میگفتن یه همچین موردی ندیده بودیم... باباییش هم ناراحت شد که به بچش حرف زدن...... ولی از تو ١٠ دکوری که انتخاب کردیم و مهدیه زهرا تو سه تاش به زور نشست عکسای بدی در نیومد               راستی مامانی خوشگلم تو یه خواهر رضائی خوشگل پیدا کردی،که البته خیلی دوستشم داری اسمش هستی الساداته چون خاله هانیه باید عمل میکرد و دخترش شیشه نمیگرفت یک روز و نصفی هستی رو گذاشت پیش ما که شیرش بدیم خدا رو شکر حسودی نمیکردی و تا گریه میکرد جغجغشو میاوردی ه...
20 مهر 1391

ولادت حضرت معصومه و روز دختر

  به یمن میلادت، ذره ذره نور می‏شویم و قطره قطره حضور و دل را به سرای کرامتت دخیل می‏بندیم تا در روز مقدس تولد تو با دست‏های پاکت تطهیر شویم .     روز میلاد توست و تو روشنی به ما هدیه می‏دهی و ما با دستانی پر از روشنی از این حُسن بازمی‏گردیم؛ با دل‏هایی که در حوضچه چشمانمان با آب دیده تطهیر شده است. روز میلاد تو هر روز در ما تکرار می‏شود، ای تکرار روشنی در روح و روان ما . . .   مهدیه زهرای نازنین مامان امروز روز ولادت حضرت معصومه و روز دختره،دختر رحمت خداونده،همیشه خدا رو به خاطر اینکه بهم دختر داد بیشتر شاکرم،میگن خدا هر زنی رو بیشتر دوست د...
28 شهريور 1391