چهلم عزیز
سلام مامانی،چهل روز از رفتن عزیز پیش خدا گذشت!!!!!!!!
منم یه لباس خوشگل تنت کردم و رفتیم مراسم،هر چند که همه گفتن این چیه تن بچه کردی اذیت میشه،چرا این تل رو زدی چشم میخوره،مگه اومدیم خواستگاری و...
تو مراسم دخمل خوبی بودی،ولی تو بهشت زهرا یکم نا آروم شدی،یکی اومد گفت گرمشه،یکی گفت کلاشو در میاری سرما نخوره و...
همه هم بهم گیر دادن که چرا انقدر زود بچه دار شدی و بابا و مامانتو پیر کردی...
فاطمه هم حسابی دور و بر ما میچرخید و چشمش دنبال ما بود.
اینم مهدیه زهرا و فاطمه السادات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی