مهدیه زهرا جانمهدیه زهرا جان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره
فاطمه حسنا جانفاطمه حسنا جان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
ریحانه نورا جانریحانه نورا جان، تا این لحظه: 5 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

فرشته کوچولوهای آسمونی لحظات ناب زندگی عشقای مامان و بابا

ولادت حضرت معصومه و روز دختر

1391/6/28 1:02
نویسنده : یاس نقره ای
760 بازدید
اشتراک گذاری

 

به یمن میلادت، ذره ذره نور می‏شویم و قطره قطره حضور

و دل را به سرای کرامتت دخیل می‏بندیم تا در روز مقدس تولد تو با دست‏های پاکت تطهیر شویم .

 

 

روز میلاد توست و تو روشنی به ما هدیه می‏دهی و ما با دستانی پر از روشنی

از این حُسن بازمی‏گردیم؛ با دل‏هایی که در حوضچه چشمانمان با آب دیده تطهیر شده است.

روز میلاد تو هر روز در ما تکرار می‏شود، ای تکرار روشنی در روح و روان ما . . .

 

مهدیه زهرای نازنین مامان

امروز روز ولادت حضرت معصومه و روز دختره،دختر رحمت خداونده،همیشه خدا رو به خاطر اینکه بهم دختر داد بیشتر شاکرم،میگن خدا هر زنی رو بیشتر دوست داره بچه اولشو دختر بهش میده.الحمدلله

 

 

خوشگل مامان انشاالله این روز مبارکت باشه و همیشه دختر خوبی باشی و در مسیر ائمه بزرگوار و حضرت معصومه حرکت کنی.

 

 

 

مامانی نازم اول بگم که نی نی خاله پروانه اینا به اسم فاطمه به دنیا اومد،خدا به پدر مادرش ببخشه و قدمش پر از خیر و برکت باشه.

 

ولی فردای همون روز مامان بزرگ بابایی فوت کرد و ما شبونه رفتیم سرکلاته(روستایی نزدیک کرد کوی و گرگان)،خدا رحمتش کنه،تو هم اونجا تو اون وضعیت دل همه رو برده بودی ولی بغل هیچ کس غیر باباجیتو و عموها و عمت نمیرفتی و همه رو یه لنگه پا علاف خودت کرده بودی....

 

بعد از مراسم و اینا با اصرار خود عزیز جون و بقیه ما رفتیم تا جاهای دیگه رو ببینیم،اول با عمو مجتبی اینا رفتیم جنگل و زنعمو که میاورد بهت تمشک میداد اونایی که خرد شده بود و نرسیده بود دونه دونه میذاشتی دهنش و بقیشو مشتی برمیداشتی و میخوردی که تعجب و تحسین و خنده همه رو در پی داشت.جیگرتو برم!!!!!

 

بعد رفتیم کنار دریا ولی چون سرد بود ومن کاپشن تنت کردم بعد کلی گریه و ذاری با من تریپ قهر برداشتی و همش بغل بابایی بودی ،همه میگفتن این دخترت خیلییییییییییییییییییییییییییییی نااااااااااااااااااااز داره!!!!!!!!!!!!!!

و با هزار ترفند ازت یه عکس تونستم بگیرم که به دلم زیاد نچسبید.

 

خلاصه از اونجا برگشتیم و آخر سر تو هم شبیه داهاتی ها شده بودی،آخه همه بهم گیر دادن چیه تن بچه لباس رسمی و سخت میپوشونی،بذار راحت باشه و....نتیجش شد تیپ داهاتی تو....

 

راستی مامانی خیلی به کتاب علاقه نشون میدی ،سر غذا ،تلفنی حرف زدن و هر شرایط دیگه ای کتاباتو میاری که برات بخونم .قربونت برم

 

شعر نم نم بارونه باز .... عمو پورنگ رو تو گوشیم دارم،حالا من که برات میخونم تو هم شروع میکنی همزمان اداهای عمو پورنگ رو در میاری و حتی میدونی دوبیت بعدی چیه و جلوتر از من پیش میری.....!!!!!

 

موقع خوابیدن بین من و بابایی میخوابی هیییییییییییییییییییییییی بوسمون میکنی ولی بعد چند تا که جواب میدیم و قربون صدقت میریم دیگه خودمونو میزنیم به خواب که تو هم بخوابی ،این قسمتش خیلی سخته،بابایی که هی میگه من دارم کم میارم.....

خلاصه تو بعد از اینکه خیلی بوس میکنی خودتم به خواب میری و بابایی هم که زودتر از تو....

نوبت من میشه بغلت میکنم و کلی بوست میکنم و بعد میذارمت تو تخت خودت.

البته خیلی ها این فرصت خواب تو رو مغتنم میشمرن و حسابی بوست میکنن از همه بیشتر که مامان فاطمه که اگه تو تو بغلش خوابیده باشی نمیدت که ببرم و بندازم سر جات  و سسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسوء استفاده میکنه و هی میبوستت،

وبقیه هم میگن تو بیداری که نمیذاره بذار تا خوابه بوسش کنیم مثل خاله هانیه و....

 

 

بله:هه یا هان

 الو:ا بوو

گاو:داو

بغل:نا نا

هو هو چی چی

 

لبته از وقتی که مشاور گفت تلوزیون نبینه همش با خودت حرف میزنی ولی معلوم نیست چی میگی،

ولی کلا نمیخواااااااااااااااااای و دوست نداری بحرفی،دلیلش چیه خدا داند.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان نازنین زهرا
3 مهر 91 8:59
سلام ماشالله چه دختر ناز و خوشگلی داری وب خوبی هم داری خوشحال میشم لینکتون کنم تا بیشتر بهم سر بزنیم
مامان تارا و باربد
3 مهر 91 10:12
سلام مهربون روز دخمل گلت مبارک امیدوارم همیشه شاد و پاینده باشید.( تبریک با تأخیر منو بپذیرید)
مامان نازنین زهرا
3 مهر 91 12:25
سلام ممنون که به وب نازنین زهرا اومدید منم شما رو لینک کردم.مهدیه خانم هم خدا حفظش کنمه خیلی ناز و با مزه هست
مامان ریحانه جون
3 مهر 91 14:57
سلام... خیلی خوشحال شدیم از آشنایی با شما و دختر نازتون... حتما شما جز دوستای خوبمون هستین....و وبتون رو لینک کردیم.... تمام عکسای مهدیه زهرا جون رو دیدیم... خیلی خوشگل بود...
مامی دوقلوها(زهرا)
4 مهر 91 7:57
سلام عزیزم ممنون که به ما سری زدید منم با افتخار شما لینک می کنم دختر نازتم بببببببببببببببببوس
مامان یگانه زهرا
4 مهر 91 10:34
ممنون که به ما سر زدید
مادر کوثر
23 مهر 91 9:16
سلام مامانی امروز تولد سه سالگیه دخترم، کوثرجونه تشریف بیارید خوشحال میشیم
مادر کوثر
29 مهر 91 19:36
سلام سلام با پست جشن تولد بروزیم تشریف بیارید
مامانه بهداد
11 آبان 91 12:22
عزیزم خدا و صاحب نام قشنگت نگهدار و نگهبان لحظه هات باشه . من که تو خواب و بیداری نمیتونم ببوسمت ولی از دنیای مجازی با یه اسب سفید خیالی برات یه بغل بووووسه میفرستم.