عروسک من
١٨ فروردینه و چند روز دیگه دو ماهت تموم میشه،همه میگن روز به روز داری بزرگتر میشی،وزنت حدود ٥ کیلو شده، از الان عزای واکسنتو گرفتم،
امروز مراسم عزیزه،خاله و مامان فاطمه اونجا بودن،(خاله میگفت شب ها موقع خوابیدن عکسای مهدیه زهرا رو نگاه میکردم ،دلم خیلی براش تنگ شده بود) منم یه لباس خوشگل تنت کردم که باهاش مثل عروسکا شدی،وقتی رسیدیم خونه عزیز نذاشتم کسی بیاد تو اتاق،همه گفتن وا و...!!!!!بعد از اینکه آمادت کردم اجازه ورود داده شد،وقتی خاله اومد تو کلی ضعف کرد و قربون صدقت رفت،خاله زهرا تا اومد احساسات در وکنه فاطمه سر رسید و گفت بغلم کن(فاطمه یک سال و ٧ ماهشو و یکم حسودی میکنه،اولین باری که دیده بودت رفته بود به عزیز گفته بود نی نی بده،ادای گریه کردنتم در آورده بود)ولی آخرش خاله یه بوس محکم ازت کرد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی