مهدیه زهرا جانمهدیه زهرا جان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره
فاطمه حسنا جانفاطمه حسنا جان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
ریحانه نورا جانریحانه نورا جان، تا این لحظه: 5 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

فرشته کوچولوهای آسمونی لحظات ناب زندگی عشقای مامان و بابا

محرم و حسرت همایش شیرخوارگان

1391/9/10 1:11
نویسنده : یاس نقره ای
603 بازدید
اشتراک گذاری

مهدیه زهرای نازنینم عزیز دل مامانی

دوباره محرم اومد و غم بزرگی رو دل بچه شیعه ها نشسته

والبته احساس بالندگی به خود و اماممون

امسال محرم بدی نداشتیم،میرفتیم تو هیئت،موقع روضه ازم دستمال میخواستی و مثلا گریه میکردی،موقع

سینه زنی سینه میزدی،موقع دعا دستای کوچولو و فرشته ایتو میاوردی بالا و خلاصه بد جور دلبری میکردی

منم از خدا و امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) میخواستم این دستای کوچولو رو که بالا اومده تا ابد رها نکنن.انشاالله

تا شب هشتم،بعدش حتی روز عاشورا هم نتونستیم به مراسم امام حسین(ع) بریم

چرا که احتمالا اون شب شما چشم خوردی،شایدم سردی هوا باعث شد که مریض بشی

فرداش قرار بود بریم همایش شیرخوارگان حسینی ولی تو تا خود صبح تو تب سوختی و صبح که بردیمت دکتر،بهت پینیسلین داد که کاش میمردم نمیبردمت دکتر

تو هم هی بدتر شدی و هیچی نمیخوردی و هر روز ضعیف تر شدی و وقتی بردمت دکتر اطفال گفت مریضیش ویروسی بوده و اصلا آنتی بیوتیک احتیاج نداشته و با داروهاش بعد چند روز خوب شدی ولی هم خیییییییییییییییییییییییییییلی لاغر شدی و هم زرد شدی

مامان بمیره برات الهیییییییییییییییییییی

دیگه ما خونه نشین شدیم و حتی عاشورا هم مراسم نرفتیم و تو خونه با تلوزیون عزاداری میکردیم و بابا اینا برامون غذا اینا میاوردن

خلاصه این مریضی خیلی سخت بود و منم خیلی زجر کشیدم ،ولی به خیر گذشت

غیر از زرد شدن پوستت که.....

و وحشتت از مردم.....

توضیحات بیشتر تو دفترچه خاطراتت هست!!!!

 

اینم تیپ محرمت

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان چند تا فرشته
17 بهمن 91 0:44
تولدش پیشاپیش مبارک